ی رفیق داشتیم خیلی مزهبی بود یه بار میخاست بیاد خونمون
اینقدریالایالایالاکرد که بابام گفتت اینقدریالایالاکردی که منم چادرسرمه
کره خر
- ۲ نظر
- ۰۲ مرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۰
ی رفیق داشتیم خیلی مزهبی بود یه بار میخاست بیاد خونمون
اینقدریالایالایالاکرد که بابام گفتت اینقدریالایالاکردی که منم چادرسرمه
کره خر
دخترای دهه ۵٠:
مامان من کلاس فوق العاده دارم دیرتر میام!
دهه ۶٠:
مامان من با دوستام قرار دارم دیر میام!
دهه ٧٠:
مامان من با دوست پسرم قرار دارم دیر میام!
دهه ٨٠:
مامان من میرم خونه دوست پسرم شب نمیام!
دهه ٩٠:
مامان شب خونه نمونید دوست پسرم میاد پیشم!
سال ۱۴۰۰:
مامان اگر امشب دوست پسرت نمیاد من به دوست پسرم بگم بیاد
یه بچه ایی تازه بدنیا اومده بوده ،
شیر مامانشو نمی خورده ،
هر زن دیگه ای هم آوردن ،
فایده نداشته بچه شیر اونا رو هم نمی خورده تا اینکه یه زن سیاه میارن بچه شیرشو می خوره بابائه می گه : آهان ، پدر سوخته ،
تو شیرکاکائو می خواستی ما نمی دونستیم!
زندگی انقدر پر استرس هست که :
“ز گهواره تا گور ناخن بجو” صحیحتره
گلابی کیست ؟!
گلابی آدمی است که ۳ ساعت با او دردودل میکنی،
بعد میگه : چی بگم والا خودت بهتر میدونی
اگر میخواهید عشقتون تا صبح با میل خودش تو بغلتون باشه
.
.
.
.
اخر شب بشینین با هم فیلم ترسناک ببینین
طرف میره نونوایی ، یه 5 ریالی میده به نانوا ،
نانوا میگه : 5 ریالی که نون نمیشه ! طرف میگه :
صداشو در نیار من ماکسی میلیانوس هستم
وقتی مضرات سیگار رو توی یه مجله خوندم
انقدر ترسیدم که قسم خوردم دیگه مجله نخونم !