من تو کار این پشه ها موندم اگه یه نقطه اندازه مورچه رو توریه پنجره پیدا کنن هزارتاشون میان داخل امان از اون موقعی که بخوایم بیرونشون کنیم همه پنجره ها رو باز کنیم با زم به شیشه میخورن
- ۰ نظر
- ۲۱ تیر ۹۴ ، ۰۴:۱۳
من تو کار این پشه ها موندم اگه یه نقطه اندازه مورچه رو توریه پنجره پیدا کنن هزارتاشون میان داخل امان از اون موقعی که بخوایم بیرونشون کنیم همه پنجره ها رو باز کنیم با زم به شیشه میخورن
به یکی میگن یه موجود نام ببر ،
میگه یخ ... ،
میگن آخه یخ که موجود محسوب نمیشه ،
میگه
من خودم صد بار دیدم نوشتند یخ موجود است
در چه ماهی هست که زنها در آن کمتر حرف میزنند !؟
جواب: ماه اسفند
آخه ۲۹ روزه
آموزگار: وقتی بزرگ شی چه میکنی ؟
شاگرد: عروسی
آموزگار: نخیر منظورم اینه که چی میشی ؟
شاگرد: داماد ... ...
آموزگار: او ه ه ،منظورم اینه وقتی بزرگ شی چی بدست میاری ؟
شاگرد: زن
آموزگار: احمق ، وقتی بزرگ شی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟
شاگرد: عروس میگیرم
آموزگار: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهند ؟
شاگرد : نوه...!!!
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻛﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﻴﺪﺍﺭ ﺷﺪﻡ
ﺍﺯ ﺧﻮﺩﻡ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ : ﺯﻧﺪﮔﯽ ﭼﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﻳﺪ؟
ﺟﻮﺍﺏ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺍﺗﺎﻗﻢ ﭘﻴﺪﺍ ﻛﺮﺩﻡ،
ﺳﻘﻒ ﮔﻔﺖ : ﺍﻫﺪﺍﻑ ﺑﻠﻨﺪ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺵ !
ﭘﻨﺠﺮﻩ ﮔﻔﺖ : ﺩﻧﻴﺎ ﺭﺍ ﺑﻨﮕﺮ !
ﭘﻨﺠﺎﻩ ﺳﺎﻝ ﺩﺳﺘﺸﻮﻳﻲ ﻧﺮﻱ ﻫﻴﭻ ﺍﺗﻔﺎﻗﻲ
ﻧﻤﻴﻮﻓﺘﻪ ﻭ ﺍﺏ ﺍﺯ ﺍﺏ ﺗﻜﻮﻥ ﻧﻤﻴﺨﻮﺭﻩ
.
.
.
ﻭﻟﻲ ﺧﺪﺍ ﻧﻜﻨﻪ ﻭﺿﻮ ﺑﮕﻴﺮﻱ
پنج ﺩﻗﻴﻘﻪ ﺑﺨﻮﺍﻱ ﻭﺿﻮﺗﻮ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭﻱ
ﺍﻧﮕﺎﺭ ﺍﻭﺭﺍﻧﻴﻮﻡ ﺗﻮ ﺷﻜﻤﺖ ﻏﻨﻲ ﻣﻴﻜﻨﻦ
از اونجاکه غیبت کردن حرومه و پشت سر مردم نباید حرف زد
نتیجه میگیریم که:
درس تاریخ حرام و خواندن آن گناه دارد !
قبلنا پسرا از پدرشون یاد میگرفتن چطور باید ریشاشونو بزنن
الان از ماماناشون یاد میگیرن چطور ابرو وردارن
به کجا داریم میریم چنین شتابان
اگه دستت بشکنه میبرنت بیمارستان
اگه دلت شکست یه جوری دلداریت میدن که آروم بشی
ولی اگه یکی از لیوانای سرویس مامانت شکست کلا زندگی رو ببوس بذار کنار